باید رفت ....

شیشه ام رو برمی دارم و میرم...خوشحالم از این رفتن ! رفتن من فرار از واقعیت نیست.. خالی کردن میدون نیست... از ضعف و ناتوانی نیست.... میرم چون می خوام از نو انرژی بگیرم.... می خوام فضای جدیدی رو امتحان کنم.. می خوام دور بشم از چیزایی که وادارم می کنه برای ادامه دادن ، خودم نباشم !... میرم تا بتونم با آرامش بیشتری به آینه ها خیره بشم... میرم چون نیازی به چیزی که در برابر خودم نبودن دریافت می کنم ، ندارم ! میرم تا تو مجبور نباشی برای پنهان کردن عقده های حقارتت جلوی من دستای لرزونت رو پنهان کنی... میرم تا تو راحت تر دروغ بگی.. فریب بدی و به چیزهایی برسی که به خیال خودت برای تو اعتبار و آبرویی به ارمغان میاره که هرگز نداشتی .... میرم چون تو پست و حقیری و من از تو برترم ! .. میرم چون تو لاشخور پروری و من لاشخور نیستم !

ـ .. جنین جون .. پس من چی؟؟ منو تنها میذاری و میری؟؟

ـ .. نه !.. میرم تا به تو نزدیک تر بشم !

ـ ...دمت گرم ! آخ جون !
نظرات 3 + ارسال نظر
Nikahang پنج‌شنبه 1 دی 1384 ساعت 05:13 ب.ظ

مبارک باشه شیشه جدیدت جنین!

بهار پنج‌شنبه 1 دی 1384 ساعت 08:51 ب.ظ http://bahar-.blogfa.com

جنین .. ممم.. آینه نمی خواد.. بگو یکی با دقت بهت خیره بشه .. خود شیشه اینه است ! خود چشماش اینه است.. مبارکه خونه جدید !

روشنک پنج‌شنبه 1 دی 1384 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.janinetooieshishe.blogsky.com

مرسی نیکان !
مرسی بهار جان !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد