داشتم شیشه ام رو برق مینداختم که...

یه بچه ناف تهرون اومد نشست کنار شیشه ام... گفتم بهش : نشستی این جا اشکال نداره...اما..مواظب باش به شیشه من دست نزنی ، کلی برقش انداختم!...گفت: نه مواظبم داداش ! این جا نشستن مالیات داره ؟؟؟.. گفتم : نوچ چ چ .. فقط هر وقت ازت چیزی پرسیدم راست و حسینی بهم جواب بده... تا منم سر در بیارم این جماعت آدما چه می کنن... کین و چین و اینا...کسی چه میدونه.. شاید ما هم یه وقت به سرمون زد آدم بشیم...! گفت : قبول !

....خودمونیما ،اما بدک نشد...الانه جنین رو نگاه نکنین که سواد نداره و نمی دونه چی به چیه و کی به کیه ! ..هه هه هه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد